شمابه وبلاگ رنگین کمان دیگر انتقال خواهید یافت

اسوه ی صبر

اسوه ی صبر
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
IMG4UP
IMG4UP

اگر اوج مقام زن، رسیدن به مرتبه مردانگی بود، می گفتیم زینب(س) اوج مردانگی است، ولی چنین نیست. آسمان پرواز این دو متفاوت است. تضاد نیست، رقابت نیست، اما تفاوت هست.عالم زنان نیز چون عالم مردان، آسمانی دارد، خورشیدی دارد، ماهی و ستارگانی.خورشید این آسمان، بی تردید زهرا(س) و ماه این آسمان، زینب(س) است که پس از به قتلگاه افتادن خورشید، در آسمان تیره جهان درخشید تا سیر، بی جهت؛ طریق، تاریک و راه، بی رهرو نماند.بیان شخصیت حضرت زینب(س) دفتری می خواهد به وسعت گیتی و مرکبی به میزان دریا.مادری، اوج مقام زنانگی است و زینب(س) صدرنشین مرتبه مادری است.زینب(س) دو فرزند داشت به نام عون و محمد، که هر دو را به میدان کربلا آورده است. این اگرچه ایثار همه دارایی زینب(س) است، ولی همه مسئله این نیست.زینب(س) در عاشورا مادر همه جوانان است و تیمارگر همه مجروحان و غم خوار همه کشتگان. وقتی علی اکبر(ع) از اسب به زمین می افتد، زینب(س) است که ماتم می گیرد و با فریاد مادر مادر! خود را بر جنازه او می افکند و اشک مادرانه می افشاند.وقتی قاسم دلاور، فرزند امام حسن(ع)، با خاک آشنا می شود، نخستین سایه مهر که بر بالای خویش گسترده می بیند، مهربانی زینب(س) است و نخستین زلال کوثری که با گونه خویش می چشد، اشک حیات آفرین زینب(س) است.نوجوان و کودکی که در خاک کربلا به خون می غلتد، زینب(س) را مادرانه بالای سر خویش می بیند و آخرین ره توشه مهر را برای سفر از او می ستاند.اکنون دو نوجوان، دو سرو، دو صنوبر، دو ماهی بر خاک می تپند، ولی حضور هیچ دست مادرانه ای را حس نمی کنند تا غبار از چشم هایشان بستُرَد و خون از چهره هایشان کنار بزند.شگفتا! زینب(س) حاضر، زینب(س) ناظر، زینب(س) مادر کجاست؟ مگر ندیده است فرو افتادن این دو نخل را؟ چرا مادری نمی کند؟ چرا رخ نمی نماید؟ چرا چهره نشان نمی دهد؟مگر کیستند این دو جوان؟ مگر صحابی نیستند؟ مگر هاشمی نیستند؟ پس کجایی زینب(س)؟این هر دو جوانان منند؛ عون و محمد ند، دو هدیه ناقابل به پیشگاه برادر، به درگاه امام، امام برادر. آدم هدیه را که به رخ نمی کشد. به دنبال قربانی ناقابلش که ضجه و مویه نمی کند. من مادر همه هستم.شرط ادب نیست به دنبال این دو پیشکش کوچک، دل برادر را سوزاندن و او را برانگیختن.نه، شرط ادب نیست حضور یافتن و از حال و روز قربانی خود پرسیدن.عجبا! ادب هنوز با کلاس درس تو فاصله دارد. تو عالی ترین مربی ادبی و فرهنگ ادب، واژه هایش را زینب(س) از تو وام می گیرد.تو نیامدی اما ببین! از شکاف این خیمه ها نگاه کن. ببین برادر هدیه هایت را در آغوش می فشرد. ببین! با اشک هایش چگونه غبار از چهره جوانانت می شوید.این ترنم لطیف و پدرانه حسین(ع) را حتماً در گوش جوانانت می شنوی که:«پسر عزیزم! دردانه ام! پاره جگرم!»

سید مهدی شجاعی


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 24 فروردين 1390برچسب:, ] [ 10:51 ] [ فیروز شیردل ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

ای كه بیماری چرا نزد طبیبان میروی خرده نان سفره زینب كفایت میكند كربلا باشد سفارت خانه حق بر زمین این سفارتخانه را زینب صدارت میكند من چه غم دارم به انبار گنه روز جزا چون خدا از نوکر زینب حمایت می کند عشق زینب نیست جز بیماری فوق جنون هركه گوید یا حسین بر او سرایت میكند بیرق خون خواه شاه كربلا این مطلب است اهل عالم گوش باشید این سپاه زینب است
موضوعات وب
برچسب‌ ها
امکانات وب

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 135
بازدید کل : 19445
تعداد مطالب : 70
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1

دومین سوگواره اسوه صبر